بی فرهنگ
امیدوارم واسه اون کثافتای بی فرهنگ امر مشتبه نشه که دیشب چون مامان و بابام زنگ زدن و خاضعانه گفتند که ما اشتباه کردیم که نگفتیم دخترمون بمونه، فکر کنند ما بزرگترین و نابخشودنی ترین گناه رو انجام دادیم و به این واسطه خودشون رو تا مدت ها طلبکار بدونند. آدما که ظرفیت نیکی کردن رو ندارن اونم این آدما که توی چاردیواری تنگ و تاریک بزرگ شدند
قبلا به خودش گفته بودم من با هرکسی میتونم بسازم جز آدم بی فرهنگ. و کنایه ام هم به مادرش بود. قبلا هم گفته بودم که شما بی فرهنگ هستید و یه کم رسم زندگی رو از آدمایی که زندگی موفقی دارند برو یاد بگیر. از خودش نمیشه انتظاری داشت چون زیر دست یه زن لجباز و کوته فکر و عقده ای بزرگ شده. هرچند که الحمدالله و خدا رو شکر به واسطه شغلی که داره و حضور بیشتری که توی اجتماع داره، الان یه کم بهتر از قبل میتونه فاصله خودش رو با واقعیات جامعه درک کنه. هرچند که میدونم قدرت تفکیک خوب و بد واقعیات رو هم نداره.